همه ی زندگی من وندا عسلهمه ی زندگی من وندا عسل، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 2 روز سن داره

پرنسس زیبای ماما و بابا

هنرمندان کوچولو

شکوفه ی گیلاسم تازه فهمیدم شما فسقلی ها چقدر هنرمندین هیچ کس همچین هنری نداره: توی خواب با چشم بسته گریه کنه اما بیدار نشه گرسنه باشه و می می بخوره بازم بیداره نشه آخه کی می تونه جز شما توچولوهای ناز؟ بازم کی میتونه جز شماها چند مدل گریه بلد باشه واسه خواب،می می،ابراز وجود و... راستی مامانی امروز وقتی می خواستی ذوق کنی و باهامون صحبت کنی جیغ می کشیدی دیگه یاد گرفتی جیغ بکشی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ همه جوره دوستت دارم جیغ جیغوی مممممممممن ...
19 دی 1390

مادرانه فقط برای تو

کودکم داشتنت بمن حس زیبایی می دهد و دوست داشتنت زیباترین حس دنیاست دوستت دارم مهربانم ای خوب! یاد قلبت باشد یک نفر هست که دنیایش را همه ی هستی و رویایش را،به شکوفایی احساس تو پیوند زده و دلش می خواهد،لحظه ها را  با تو،به خدا بسپارد مهربانم ای خوب! یک نفر هست که با تو تک و تنها،با تو پر اندیشه و شعر است و شعور پر احساس و خیال است و سرور مهربانم!این بار یاد قلبت باشد یک نفر هست که با تو  به خداوند جهان نزدیک است و به یادت هر صبح،گونه سبز اقاقی ها را از ته قلب و دلش می بوسد و دعا می کند این بار که تو با دلی سبز و پر از آرامش،راهی خانه خورشید شوی و پر ا...
12 دی 1390

هنر دست خاله صبا

دلبندم خاله جون صبا واست لباس بافته و فرستاده،نگار خانمم یه لباس خیلی زیبا واست بافته،دستشون درد نکنه،خدا کنه بتونم جبران کنم،بازم ممنون این هنر دستای خاله جان صبا اینم هنر دستای خاله نگار     ...
11 دی 1390

وندا و بابا

امروز من و بابا چند تا عکس ازت انداختیم تا بدیم آتلیه واست درستش کنن(چون می خواستیم عکس بدون لباس باشه و آتلیه ها هم سرده تو خونه گرفتیم)حسابی خسته شدی و زدی زیر گریه بهت به قول خودت مم دادم و سپردمت به بابا،بابا هم واست دعای عهد گذاشت تا بخوابی،اومدم تو اتاق بهتون سر بزنم دیدم جفتتون خواب خوابین. بابا حتی رو تختی رو پهن نکرده همین طوری خوابش برده   ...
8 دی 1390

وندا عاشق نیایشه

عزیز دلم اول ماه صفر با مامان سوسنی رفتیم دعا خونه ی یکی از دوستاشون،انقدر آروم بودی و با آرامش به دعا گوش دادی که دوست مامانی نوشین خانم برده بودت تو آشپزخونه و همه شون خوردنت،یه خانمه هم خیلی دلش می خواست بغلت کنه و آخر مجلس که لامپها خاموش بود اومد شمارو بغل کرد شما هم سرتو گذاشتی رو شونه هاش و خوابیدی،مامانم دعای مفجعه رو هم خوندن من اولین بار بود می شنیدم خیلی به دلم نشست منم نذر کردم از این خونه بتونیم بریم اولین ماه صفر بعدش دعای مفجعه بذارم،این دعا در ذکر حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) است. اینم تیپ گوگولی من که رفتیم خونه نوشین خانم ...
8 دی 1390

بدون پوشک خوابیدن وندا

عشق من شما از همون موقع که دنیای ما شدی (یعنی از لحظه ی اول تولدت )وقتی خواب بودی(با عرض معذرت)جیش نمی کردی،مامانی و بابا هم همیشه می گفتن بذار شبا بدون پوشک بخوابه اما می ترسیدم یهو خودتو خیس کنی و کلیه های فسقلیت سرما بخوره تا اینکه از پنج شنبه 1.10.1390 شب رو بدون پوشک گذروندی،و حالا دیگه شبا پوشک نمی شی، الهی قربونت برم که خیلی گلی و تمیزی هزارتا بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس ...
3 دی 1390

محرم 90

محرم امسال واسه من یه رنگ دیگه شده کوچولوم تو بغلمه و من مادر شدم سالهای گذشته بر رنجی که امام معصوممان وخاندانش متحمل شدند عزادار بودم اما امسال که حس مادر بودن را چشیدم امام حسین(ع)و همسر گرامیشان را درک می کنم امیدوارم هیچ مادری ناخوشی فرزندشو نبینه ...
7 آذر 1390
1